loading...
به سوی هستی
milad بازدید : 160 جمعه 06 آبان 1390 نظرات (1)

یکی داشت خرما خیرات میکرد یکی میرسه یه مشت برمیداره ، بهش میگن پدرسگ یه نفر مرده اتوبوس که چپ نکرده

.

.

به طرف میگن تور رو تعریف کن؟ میگه تور مجموعه سوراخهایی هستند که با طناب به هم وصل شده اند.

.

.

از یه گربه می پرسن چرا این همه لاغری؟ میگه : پدر عاشقی بسوزه من ببر بودم!

milad بازدید : 191 چهارشنبه 04 آبان 1390 نظرات (1)
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...

.

.

یارو میخواسته بخوابه دو تا جا میندازه ، میگن چرا دوتا جا انداختی ، میگه آخه دو شبه که نخوابیدم.

.

.

یارو از آسمون خراش میفته پایین مردم دورش جمع می شن میگن چی شده؟ میگه : هیچی بابا پوزه آسانسورمونو زدم.

milad بازدید : 145 چهارشنبه 04 آبان 1390 نظرات (0)

از غضنفر میپرسن نخست وزیر به انگلیسی چی میشه؟
میگه :
first and under

.

التماس غضنفر به عابر بانک : غلط کردم ، پول نخواستم ، گواهیناممو بده.

.

به غضنفر میگن به زنبورهایی که از کندو محافظت میکنن چی میگن؟ غضنفر میگه : خسته نباشید!

.

یه چوپان با گوسفنداش لج میکنه می بردشون چمن مصنوعی.

.

یه نفر تو دانشگاه تاریخ میخونه ، ازش می پرسن: رشتت چیه؟ میگه : مهندسی اموات.

..

خسیسه آب معدنی میخره ، به زنش میگه خانم آب بریز توش ، این خیلی غلیظه!

milad بازدید : 133 سه شنبه 03 آبان 1390 نظرات (1)

معلم : وقتی می گوییم : دانش آموزان کلاس تکلیف های خود را با میل انجام می دهند. میل در این جمله چه نوع کلمه ای است؟ دانش آموز : اجازه! حرف اضافه.

................................

اولی : یک روز توپم رو شوت کردم ، رفت کره ماه ، خورد توی سر یک نفر و برگشت. دومی : عجب پس آن توپی که خورد توی سرم تو شوت کرده بودی؟!!!

................................

اولی : چه نقاشی قشنگی! اما معلوم نیست طلوع آفتاب را نشان می دهد یا غروب آن را.
دومی : نگران نباش من میدانم غروب آفتاب است. این نقاش هیچ وقت زودتر از 12 ظهر بیدار نمی شود.

................................

زن از شوهرش می پرسه: عزیزم ، تو منو دوست داری؟
مرد میگه : خوب معلومه عزیزم ، اگه دوست نداشتم چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت وقت و عمرم رو تلف کنم!!!

................................

از غضنفر می پرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ میگه : رفته بود زیارت!

................................

پسری می ره نون بخره می بینه صف مردها خیلی شلوغه ، میره تو صف خانوما میگه : آقا ببخشید خواهرم گفته 3 تا نون بدین!!

milad بازدید : 154 سه شنبه 03 آبان 1390 نظرات (0)

اسکیمو : اگر من چیزی درمورد گناهان و خدا ندانم آیا باز هم به جهنم می روم؟
کشیش در پاسخ اسکیمو : نه ، اگر ندانی نمی روی.
اسکیمو : پس چرا می خواهی این ها را به من بگویی!!!!

...............................................

فرق ژیان با ماشینهای دیگه : ماشینهای دیگه فقط آدم رو می برند ، اما ژیان هم آدم رو می بره هم آبروشو

...............................................

به غضنر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟
میگه : نه ، دوست دارم بکشنش تا دیه هم بگیرم.

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 73
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 61
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 66
  • بازدید ماه : 128
  • بازدید سال : 248
  • بازدید کلی : 33,553
  • کدهای اختصاصی

    كدهای جاوا وبلاگ

    قالب وبلاگ

    onLoad and onUnload Example