loading...
به سوی هستی
parisa بازدید : 317 شنبه 23 مهر 1390 نظرات (0)
چت و همسریابی

شدم با چت اسیر و مبتلایش

شبا پیغام می دادم از برایش

به من می گفت هیجده ساله هستم

تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد

ز دست عاشقی صد داد و بیداد

بگفت هاله ز موهای کمندش

کمان ِابرو و قد بلندش

بگفت چشمان من خیلی فریباست

ز صورت هم نگو البته زیباست

ندیده عاشق زارش شدم من

اسیرش گشته بیمارش شدم من

ز بس هرشب به او می نمودم

به او من کم کم عادت می نمودم

در او دیدم تمام آرزوهام

که باشد همسر و امید فردام

برای دیدنش بی تاب بودم

زفکرش بی خور و بی خواب بودم

به خود گفتم که وقت آن رسیده

که بینم چهره ی آن نور دیده

به او گفتم که قصدم دیدن توست

زمان دیدن و بوییدن توست

ز رویارویی ام او طفره می رفت

هراسان بود او از دیدنم سخت

خلاصه راضی اش کردم به اجبار

گرفتم روز بعدش وقت دیدار

رسید از راه، وقت و روز موعود

زدم از خانه بیرون اندکی زود

چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت

توگویی اژدهایی بر من آویخت

به جای هاله ی ناز و فریبا

بدیدم زشت رویی بود آنجا

ندیدم من اثر از قد رعنا

کمان ِابرو و چشم فریبا

مسن تر بود او از مادر من

بشد صد خاک عالم بر سر من

ز ترس و وحشتم از هوش رفتم

از آن ماتم کده مدهوش رفتم

به خود چون آمدم، دیدم که او نیست

دگر آن هاله ی بی چشم و رو نیست

به خود لعنت فرستادم که دیگر

نیابم با چت از بهر خود همسر

بگفتم سرگذشتم را به شاعر

به شعر آورد او هم آنچه بشنید

که تا گیرند از آن درس عبرت

سرانجامی ندارد قصّه ی چت


parisa بازدید : 191 شنبه 23 مهر 1390 نظرات (0)
عشق اینترنتی

گله می کرد ز مجنون لیلی

که شده رابطه امان ایمیلی

حیف از آن رابطه ی انسانی

که چنین شد که خودت می دانی

عشق وقتی بشود دات کامی

حاصلش نیست به جز ناکامی

بهرت ایمیل زدم پیشترک

جای سابجکت نوشتم به درک

به درک گر دل من غمگین است

به درک گر غم من سنگین است

به درک رابطه گر خورده ترک

قطع آنهم به جهنم به درک

آن قدر دلخور از این ایمیلم

که به این رابطه هم بی میلم

مرگ لیلی ، نت و مت را ول کن

همه را جای ok کنسل کن

Off کن کامپیوتر را جانم

یار من باش و ببین من onام

اگرت حرفی و پیغامی هست

روی کاغذ بنویس با دست

نامه یک حالت دیگر دارد

خط تو لطف مکرر دارد

کرد رپلای به لیلی مجنون

که دلم هست از این سابجکت خون

باشه فردا تلفن خواهم کرد

هر چه گفتی من همان خواهم کرد

زودتر پیش تو خواهم آمد

هی مرتب به تو سر خواهم زد

راست گفتی تو عزیزم لیلی

دیگر از من نرسد ایمیلی

نامه ای پست نمودم از بهرت

به امیدی که سرآید قهرت

parisa بازدید : 248 شنبه 23 مهر 1390 نظرات (0)
دماغ

این عضو حیاتی / اگه مثل کلنگه / مثل لوله تفنگه / با خوشگلیت می جنگه / طبیعیه ، قشنگه / نگو که این یه درده / دماغ عمل نکرده / اگه که مثل فیله / و یا از این قبیله / روی نوکش زیگیله / غصه نخور ، اصیله / هی نرو پشت پرده / دماغ عمل نکرده / یکی میگه درازه / خیلی ولنگ و وازه / یکی میگه ترازه / غصه نخور که نازه / ببین خدا چی کرده / دماغ عمل نکرده / دماغ نگو جواهر / سوژه ی شعر شاعر / طویل فی المظاهر / پدیده ی معاصر / آهای تخم دو زرده / دماغ عمل نکرده / با اون دماغ همیشه / عکس تو پشت شیشه / تو سینما چی میشه / شکستن کلیشه / کاشکی بری رو پرده / دماغ عمل نکرده / کم بابا تو کچل کن / یا خودتو مچل کن / کی بت میگه عمل کن / قصیده رو غزل کن / می شی له و لورده / دماغ عمل نکرده / چه قدر دماغ دماغ شد قافیه مون چلاق شد / هی یکی چل کلاغ شد / تصنیف کوچه باغ شد / بره که برنگرده / دماغ عمل نکرده /


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 73
  • کل نظرات : 20
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 9
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 136
  • بازدید کلی : 33,441
  • کدهای اختصاصی

    كدهای جاوا وبلاگ

    قالب وبلاگ

    onLoad and onUnload Example